مخمصه ای که حزب "حکمتیست" در آن گیر کرده است !
سیروان قادری

حزب موسوم به "حکمتیست" در مخمصه بدی گیر کرده است. بهمن شفیق که همین چند ماه پیش از کورش مدرسی لیدر این حزب مدال تئوریک کمونیستی گرفته بود٬ اذعان کرده است که نزدیکی سیاستها و پراتیک این حزب سوسیال پاسیفیست به محفل دو خردادی ایشان بیشتر است تا به کمونیسم کارگری منصور حکمت و این جریان بهتر است شجاعت به خرج دهد و خود را از شر این تناقض خلاص کند. بلند پروازیها و گنده گوئی های این محفل بی نام و نشان و تقاضایشان از حزب "حکمتیست" برای کنار گذاشتن پوسته "کمونیسم کارگری" و "حکمت" در آستانه کنگره این حزب برای این جریان گران تمام شده است. انتظار نداشتند که به یکبار این رفقای جدیدشان این چنین از جوهر واقعی تزها و مباحث حاشیه ای شان پرده برداری کند.
 
آذر ماجدی در مقاله ای در نشریه "یک دنیای بهتر" اشاراتی به حقیقت نهفته در این ادعای محفل دوم خردادی بهمن شفیق کرده است. تاکید کرده است که علیرغم جایگاه متفاوت سیاسی و اجتماعی این جریان حاشیه ای و مضحک که احمدی نژاد را "نماینده" بخشی از کارگران میداند این بار به حقیقتی اشاره کرده اند که حزب ما در چند سال اخیر بر آن تاکید کرده است و آن هم بی ربطی حزب "حکمتیست" به جنبش کمونیسم کارگری و کمونیسم منصور حکمت است. تاکیدات آذر ماجدی مصداقی بر این واقعیت است که یک ساعت خراب و از کار افتاده هم دو بار در روز زمان دقیق را نشان میدهد. ظاهرا این مساله در سیاست هم مصداقی دارد و گویای حال محفل بهمن شفیق است .

آذر ماجدی از فعالینی کمونیستی که هنوز حزب "حکمتیست" را ظرفی برای پیشبرد اهداف کمونیستی خود میدانند خواسته است که به فکر آینده کمونیسم و سرنوشت سیاسی خود باشند. تاکید کرده است که تداوم سیاستهای کنونی این حزب را به یک جریان در سنت ملی – اسلامیها با سیاستهای کاملا پاسیفیستی و از جنس "وحدت کمونیستی" تبدیل خواهد کرد. از فعالین کمونیست این حزب خواسته است که با حقیقت سیاسی حزبشان روبرو شوند. تجربه یک سال و اندی شان برای هر ناظر ابژکتیو ماهیت سیاستهای راست این جریان که در زرورق "پرولتاریا" پوشیده شده است٬ را روشن کرده است.
 
این حقیقت گویی نیز بر کادرهای "مومن" خط لیدر این حزب چندان خوش نیامده است. اشتباها این فراخوان را به خودشان گرفته اند و بعضا در مقام پاسخگویی در آمده اند. آقای جمال کمانگر که لحن و ادبیات مستهجن شان معرف عام و خاص است٬ افاضاتی در این زمینه داشته است. ادعا کرده است که رهبران حزب اتحاد کمونیسم کارگری "صلاحیت" نقد این جریان و صدور فراخوان به کادرهای کمونیست٬ اگر چنین مقوله ای کماکان صادق باشد٬ را ندارند. این دیگر واقعا ژستی تماشایی است. راستش معلوم نیست از چه زمانی در سنت کمونیستی مرسوم شده است که پاسخ منتقد کمونیست را با حکم رد "صلاحیت نامه" میدهند. از قرار این هم یکی از سنتهای "نوین" این حزب مغشوش الحال است. بیش از حد مضحک است. اما بیائید کمی این حکم کادر "مومن" را بررسی کنیم. فرض کنیم که هر زمان جریانی به نقد سیاستهای حزبی می نشنید٬ یکی از مومنین حزب مورد انتقاد٬ از خواب بیدار میشود٬ تکانی میخورد٬ و حکم عدم "صلاحیت" جریان منتقد را صادر میکنند. چه دنیای سیاسی و شیرینی؟ چه سنت کمونیستی ای؟ چه پراتیک حقیقت جویانه ای؟ چه جدل سیاسی و نظری ای؟ واقعا دنیای زیبایی است !

این عکس العمل جریانی است که حوصله و دماغ پاسخگویی و نقد را ندارد. خسته و خانه نشین است. دوست ندارد کسی مزاحم حالش شود. اما این حکم را در مقابل محفل ورشکسته بهمن شفیق صادر نمیکنند. ظاهرا این جریان دارای "صلاحیت" سیاسی لازم از جانب رهبران این جریان است. و این انتخاب هم چندان تصادفی نیست. محصول همان نزدیکی سیاسی ای است که به بهمن شفیق "اجازه" داده که مکنونات قلبی این حزب را برملا کند.
 
اما مقایسه پاسخهایی که ثریا شهابی و مظفر محمدی به بهمن شفیق داده اند با پاسخی که جمال کمانگر به آذر ماجدی داده است در خور توجه است. لحن و ادبیات بکار رفته و نوع استدلالات و احکام صادر شده جملگی بیانگر نزدیکی و مناسبات خانوادگی این جریان با محفل دو خردادی بهمن شفیق و شرکاء است. این هم گوشه دیگری از انتقال سیاسی و اجتماعی این جریان است. راستش انتظار پاسخ جدی از فعالین "مومن" این حزب کمی دور از انتظار است. فحاشی٬ لجن پراکنی٬ اتهام زنی٬ خود گنده بینی٬ مدتهاست که سنت غالب در این جریان است. این سیاست و اخلاقیات هم تصادفی نیست. محصول چرخش به راست و سیاستهایی است که مبانی و پایه های این حزب را تشکیل میدهند.
 
راه فراری نیست. مساله و سئوال کماکان بر بالای سر این حزب قرار دارد. تناقض میان سیاستهای دست راستی و پاسیفیستی آن و ادعای "حکمتیسم". این دو نه قابل جمع اند و نه قابل تداوم. اگر امروز هم نخواهند با "لحظه حقیقت" روبرو شوند٬ فردا در مقابل این تناقضات در هم شکسته خواهند شد. جوهر سیاستهایشان غالب زرورق "حکمتیسم" را کناری خواهد زد. سئوال این است که آیا جسارت دارند آن چهارچوبی را اتخاذ کنند که بیانگر واقعیت درونی شان است؟ این پوست اندازی هم به نفع کمونیسم منصور حکمت و هم به نفع رهبری این حزب! *